اشک‌های پشیمانی زورگیر اتوبان نیایش زیر تیغ اعدام

با مجازات یک فرد، آرامش به جامعه برنمی‌گردد

اینکه بحث محاربه در این پرونده چقدر واضح است را مجتبی حسین‌پور، بازپرس سابق دادسرای جنایی و وکیل دادگستری تهران بررسی می‌کند. او این پرونده را بررسی کرده و در این باره می‌گوید: «اینکه مجرم بار اول مرتکب جرمی می‌شود در اصل موضوع مصداق محاربه تاثیری ندارد. متاسفانه برخی از پرونده‌ها تحت تاثیر فضای رو، و جو حاکم در زمان ارتکاب جرم مسیر متفاوتی را طی می‌کند. چند سال پیش هم تفریبا مسأله‌ای مشابه این پرونده داشتیم. چون موضوع، رسانه‌ای شده بود مردم بسیاری این صحنه را دیدند و فضایی حاکم شد و رسیدگی به پرونده را تحت‌الشعاع قرار داد.

کاش برادرم زنده بماند

او خودش سرقت را قبول دارد و اظهار پشیم، می‌کند. از وقتی حکمش صادر شده، اصلا حالش خوب نیست. معمولا برای افرادی به این شکل حکم محاربه صادر نمی‌شود، اما در این پرونده، فیلم در فضای مجازی آنقدر دست‌به‌دست چرخید و باعث ایجاد رعب و وحشت شد که قضات تصمیم گرفتند مجازات سنگین برایش در نظر بگیرند. اینکه موکلم سابقه‌ای ندارد، در بحث محاربه تاثیری ندارد. مجازات محاربه مشخص است. باید منتظر تصمیم قضات دیوان عالی کشور باشیم. من تمام دفاعیات لازم را انجام داده‌ام.»

او هم خیلی ترسیده بود. بعد بلافاصله رفتم آنطرف اتوبان و با دوستم فرار کردیم. در کل هدف‌مان گوشی و طلا بود. ما هر روز برای سرقت می‌رفتیم. فکر می‌کنم حدودا صد سرقت انجام داده‌ایم. فکر نمی‌کردم که فیلم این زورگیری تا این حد در فضای مجازی بچرخد. خیلی پشیمانم و از آن دختر عذرخواهی می‌کنم. اصلا قصدمان آسیب رساندن به ،ی نبود. همیشه قمه را برای تهدید با خودمان می‌بردیم. همین دختر را هم با قمه تهدید کردم، ولی اصلا به او آسیب نرساندم. با این‌حال خیلی پشیمانم و فکر نمی‌کردم دستگیر شوم.»

او که در اولین دستگیری‌اش حالا با حکم اعدام مواجه شده است، نه خودش و نه خانواده‌اش کاری از دست‌شان برنمی‌آید. اتهام سنگین این زورگیر جنجالی باعث شده که خانواده‌اش، وکیلش و معلمان مدرسه ابتدایی‌اش به دنبال یافتن راهی برای نجات او از مرگ باشند.

در چنین پرونده‌ای متهم چنین قصدی ندارد. قصدش فقط سرقت است، اما در جامعه فعلی ما اخبار و اطلاعات اینچنینی به سرعت منتشر می‌شود. برای همین بعد از ارتکاب جرم، رعب و وحشت ایجاد می‌شود. انتشار یک فیلم باعث وحشت می‌شود. همه ما وقتی خودمان را جای شاکی بگذاریم، قطعا وحشت می‌کنیم.

امان بچه سازگار و آرامی بود

بیست ث،ه بیشتر طول نکشید. ث،ه‌های وحشت‌آوری که در نهایت برایش بسیار گران تمام شد. هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که آن لحظه‌های ترسناک او را در یک قدمی مرگ قرار دهد. قمه به‌دست شد، به طرف یک خودروی ۲۰۶ رفت، تهدید کرد، داد زد و گوشی موبایل را دزدید.

داوری، یکی دیگر از معلمان همان دوره امان است. او نیز به «َشهروند» می‌گوید: «آن زمان امان کمی بیش‌فعالی داشت. او را فرستادیم پیش روان‌شناس. کاملا رفع شد. اصلا بچه شرور و خشنی نبود. بعد از ک، ششم ،‌تحصیل کرد. ولی من در جریان زندگی‌اش بودم. اصلا خلاف نمی‌کرد. کارگری می‌کرد. اوایل با گاری سبزی که خانواده‌اش پاک می‌،د را می‌فروخت. بعد هم در کارگاه خیاطی کار کرد.

هیچ، دلش نمی‌خواهد جای او باشد. حتی ممکن بود که قتل اتفاق بیفتد و خسارت جبران‌ناپذیری صورت بگیرد. با این حال با مجازات یک فرد، آرامش به جامعه برنمی‌گردد. تا الان هم این موضوع فراموش شده، مشخص است تاثیری که دادگاه بر اساس آن تصمیم گرفته، در جامعه ایجاد نشده است.

توحیدلو، وکیل این متهم جنجالی نیز از روند پیگیری پرونده موکلش می‌گوید و جزئیات پرونده را اینطور روایت می‌کند: «در حال حاضر حکم صادر شده است. به خاطر تصویر و فضای مجازی و ارعابی که ایجاد شده است این حکم را برای موکلم در نظر گرفتند. برای موکل من نسبت به متهمان دیگر دستورالعمل ویژه‌ای صادر شد. خیلی زود موضوع محاربه مطرح و رأی صادر شد. ما به این رأی اعتراض کرده‌ایم. در حال حاضر در شعبه نهم دیوان عالی کشور در حال بررسی است. تمام اقدامات به شکل مستمر انجام شده است. هفته پیش سه یا چهار بار مراجعه کردم و پیگیر پرونده امان بودم.

در صورتیکه هیچکدام از این متهمان باوجود اینکه رفتارشان ناهنجارگونه است، باز هم در برابر اتهام محاربه قرار نمی‌گیرند. به‌خاطر ایجاد جو ناامنی در اجتماع است که چنین اتهامی برایشان در نظر گرفته می‌شود.

 


منبع: https://www.ghatreh.com/news/nn65360867/%D8%A7%D8%B4%DA%A9-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B4%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B2%D9%88%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%DB%8C%D8%BA-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85

تمام دفاعیات لازم انجام شده است

این مرد ادامه می‌دهد: «من مرتب می‌روم به دادسرا و دادگاه. ولی کاری از دستم برنمی‌آید. امان یک پسر سه ساله دارد که مریض است. یک بار او را عمل جراحی ،د. روده‌هایش مشکل دارد. باید باز هم عمل شود. هزینه عملش زیاد بود. دوستش به او گفته بود بیا برویم سرقت تا هزینه عمل بچه‌ات جور شود. این‌ها را خود امان می‌گوید. حالا، اما به شدت پشیمان است. می‌گوید هر اتفاقی هم بیفتد دیگر سمت خلاف نمی‌رود.

خودش هم هرگز تصورش را نمی‌کرد که آن لحظات هولناک، تاو، به بهای جانش داشته باشد. زورگیری خشنی را مرتکب شد، اما هرگز فکر نمی‌کرد که آن ث،ه‌ها را به تصویر بکشند. در کل جامعه منتشر شود. همه از او و حرکت ترسناکش بگویند. در نهایت هم در برابر اتهام محاربه قرار بگیرد.

گریه‌های بی‌امان برای آزادی

ولی نمی‌د،م چرا و چه شد که خلاف را شروع کرد و گیر افتاد. در واقع من از یکی از بچه‌ها در گروه خانه کودک متوجه این اتفاق برای امان شدم. چون هنوز با یک سری از دانش‌آموزان آن دوره ارتباط داریم. یکی از معلم‌ها در گروه گذاشت. تقریبا یک هفته پیش دیدم و از آن موقع پیگیر شدیم که دنبال خانواده‌اش برویم و برای آن‌ها وکیل بگیریم تا شاید کمکی کرده باشیم.»

اگرچه ممکن است اطمینان را به جامعه برگردانند. این حکم بسیار سنگین است. این عمل نمی‌تواند محاربه باشد. محاربه یک قصد خاص و مشخصی می‌خواهد. متهم هدفش از ارتکاب جرم، ایجاد رعب و وحشت در جامعه است و سلاح در اختیار دارد و مردم را می‌ترساند.

او در گفت‌وگویی ماجرای این دزدی جنجالی را اینطور روایت کرده بود: «من و همدستم با موتور سمت بالای شهر گشت می‌زدیم تا سوژه پیدا کنیم. این خودروی ۲۰۶ را دیدیم. دوستم گفت برو و از راننده‌اش سرقت کن. من هم رفتم و با تهدید قمه، گوشی او را سرقت کردم و برگشتم. یادم نمی‌آید که دقیقا به آن دختر چه گفتم، ولی یادم می‌آید که تهدید کردم.

برادرم حتی از دود هم بدش می‌آمد. او سرش به کار خودش بود. با همسرش هر روز به کارگاه خیاطی می‌رفتند و کار می‌،د. خیلی برای او ناراحتم. حتی شاکیانش را هم دیدم و آن‌ها گفتند ما هم راضی به این حکم نیستیم. همسر امان با گریه به آن‌ها التماس کرد. همان دختر گفت که من فقط گوشی‌ام را می‌خواهم. وگرنه راضی نیستم اینطور مجازات شود. امیدواریم که معجزه‌ای شود و امان را ببخشند. او کار اشتباهی کرد. خطا کرد. باید هم مجازات شود، ولی کاش زنده بماند.»

قانونگذار برای اینکه یک کار را جرم تلقی کند، یک سری نکات را در نظر می‌گیرد که قاضی و دادگاه موظف به رعایت آن‌ها هستند. قضات نباید این جو را در نظر بگیرند. آن‌ها برای اینکه امنیت به جامعه بدهند، چنین تصمیم سختگیرانه‌ای می‌گیرند و کمی از رسیدگی نرم قضائی فاصله گرفته می‌شود که این مسأله اشتباه است. افکار عمومی تعیین‌کننده مجازات نیستند. نباید تحت تاثیر آن‌ها مجازات تعیین شود.

امرالله، برادر امان است. او که از این اتفاق هنوز هم شوکه است، در گفت‌وگویی از این روز‌های سخت خانواده‌شان و برادرش می‌گوید: «هنوز هم باورمان نمی‌شود که امان اینکار را کرده و حالا در برابر حکم اعدام قرار دارد. او مرتب از زندان با ما تماس می‌گیرد. می‌گوید اشتباه کردم. خودش هم خیلی ترسیده است. امان اصلا همچین بچه‌ای نبود.

او با چند رفیق ناباب نشست‌وبرخاست کرد و در نهایت او را برای دزدی بردند. امان کارش خیاطی بود. فقط یکی دو روز بود که برای دزدی رفت. ما از کارهایش خبر نداشتیم. ولی می‌دانم که اهل خلاف نبود. او اولین بارش است که دستگیر می‌شود. حالا الان هم در جایی است که شرایطش خیلی سخت است. انصاف نیست که به او حکم اعدام داده‌اند. این حکم برایش خیلی زیاد است. خودش هم مرتب گریه می‌کند. هر روز زنگ می‌زند، می‌پرسد چکار کردیم. ولی مگر کاری از دست‌مان برمی‌آید. می‌گوید من چکار کنم تا بتوانم بیایم بیرون.»

 همین ۲۰ ث،ه ترسناک در نهایت بلای جانش شد، اما حالا در ایستگاه مرگ قرار گرفته؛ به اتهام ایجاد رعب و وحشت در جامعه زیر تیغ است. همان زورگیر معروف اتوبان نیایش، حالا مرتب از زندان با خانواده‌اش تماس می‌گیرد، اشک می‌ریزد و از آن‌ها کمک می‌خواهد.

محمد حسینی ،ایتی، معلم دوره ابتدایی امان است. او چند وقتی می‌شود که پیگیر پرونده این زورگیر شده و به دنبال بخشش این پسر است. او نیز از دوران بچگی امان می‌گوید: «امان شاگردم بود. در خانه کودک ناصرخسرو معلم ریاضی‌اش بودم. حدودا ۱۰ سال پیش بود. من کاملا او را به‌خاطر دارم. بچه سازگار و نرمالی بود. اصلا در او نمی‌دیدم که به چنین نقطه‌ای برسد. در آن ک،‌ها همه جور بچه‌ای بود. درگیری و دعوا زیاد پیش می‌آمد. ولی امان بچه خوبی بود. خیلی به او تعلق خاطر داشتم. برای همین وقتی متوجه این ماجرا شدم، تصمیم گرفتم اگر کمکی از دستم برمی‌آید انجام دهم. اصلا وضعیت منصفانه‌ای نیست. او بچه خوبی بود و شرارت نداشت.»

فعل متهم در لحظه ارتکاب جرم باعث وحشت عموم جامعه نشده است. فقط بعد از انتشار فیلم باعث وحشت شده است. ما جرایم بسیار خشن‌تری داریم، ولی چون همه آن را ندیدند و فیلمی منتشر نشده است، مجازات سبک‌تری برای آن در نظر می‌گیرند. البته که ما همیشه امیدمان به دادگاه‌های عالی‌تر و دیوان عالی کشور، است که نسبت به این موضوع دقت بیشتری داشته باشند.»